loading...
خورشید من
آرزوهای من بازدید : 0 سه شنبه 12 فروردین 1393 نظرات (0)

آقا امیر اولین مشکل اینکه نمیتونم با مامانم دوست باشم، باهاش حرف بزنم، دردودل کنم نه که من نخوام خودش نمیخاد،من هروقت خاستم باهاش حرف بزنم باهاش مشورت کنم یا میگه به من چه یا خودشو میزنه به کری انگار که من چیزی نگفتم اما وایف بقیه میششه ی مادر دلسوز،گاهی چنان تحقیرم میکنه جلو بقیه که اشکمو درمیاره مثل الان....

مشکل دیگم اینکه من اگه با داداشم دعوا کنم سر وسیله ای مثلا تی وی یا لپ تاب و...،منو دعوا میکنن که خیلی پررویی این وسیله ها مال تو نیستن منم نگفتم مال منن ولی منم حق استفاده ازشونو دارم اما بازم منو دعوا میکنن مخصوصا مامان،لپ تاب ماله هردومونه ولی نمیدونم چرا هر احدوناسی که میاد خونمون میتونه دست به این لپ تاب کوفتی بزنه تا الانم چند باره که کل عکسام پاک شده

مشکل دیگم زیادی تو کارام دخالت میکنن حتی گاهی میگن چرا دوستات زنگ میزنن یا حتی حرفامم گوشت میدن وگاهیم دعوا میشم که چرا درمورد همچین موضوعی حرف زدم

من واسه خانوادم اضافیم،31 فروردین 22 سالم میشه اما واسه خانوادم بچه حساب میشم، مشکلاتم زیاده اینا چندتاشه که به تنهایی واشه جوش آوردنم کافیه و آمپرم زده بالا

پ.ن:با سعید 2ماهه آشنا شدم وبهم علاقه نشون داد ولی گاهی تو حرفاش ی چیزایی شنیدم که میخوام دوستیمو تمامش کنم، اصلا به دلم نمیشینه ی جوریه و ازش بدم اومده، دعا کنین بدون دردسر بره رد کارش ،بهش اصلا علاقه ندارم .

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 16